دلم از دست خوبان چاک چاک است

دلم تنگه چو ابروهم کشیده

رخم زرده چو کاه نم کشیده

خداوندا بفایز ده صبوری

به تنهایی سر و کارم کشیده

 

***

به مژگان خار چینم زین گذرگاه

که شاید بگذرانم در دل از این راه

به آب دیده نم پاشیده فایز

که گرد راه ننشیند بر آن ماه


***

 

دلم از دست خوبان چاک چاک است

تنم از ظلمشان اندوهناک است

چو فایز خورده باشید تیر غمزه

ز تیر طعنه ی دشمن چه باک است؟

 

۱ نظر ۹ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان