عکسنوشت دلی دارم، در آتش خانه کرده، میان شعله ها، کاشانه کرده

عکسنوشت دلی دارم در آتش خانه کرده، میان شعله ها کاشانه کرده


دلی دارم در آتش خانه کرده ، میان شعله‌ ها کاشانه کرده...

دلی دارم که از شوق وصالت ، وجودم را زِ غم ویرانه کرده...

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکسنوشت من آن آواره ی بشکسته بالم، زِ هجرانت بُتا رو بر زوالم

ن؛ آن آواره ی بشکسته بالم زِ هجرانت بُتا؛ رو بر زوالم


من؛ آن آواره ی بشکسته بالم
زِ هجرانت بُتا؛ رو بر زوالم
منم آن؛ مرغِ سرگردان وُ تنها
پریشان گشته شد؛ یک باره حالم

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

عسکنوشت منم سرگشته حیرانت ای دوست، کنم یکباره جان قربانت ای دوست

عسکنوشت منم سرگشته حیرانت ای دوست، کنم یکباره جان قربانت ای دوست


منم سرگشته حیرانت ای دوست
کنم یکباره جان قربانت ای دوست
خلیل آسا ز شوق وصل رویت
دهم سر بر سر پیمانت ای دوست

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته بگو تا دلبر حورم بیاید سفید و نازک و بورم بیاید

بگو تا دلبر حورم بیاید، سفید و نازک و بورم بیاید


بگو تا دلبر حورم بیاید

سفید و نازک و بورم بیاید

دمی که می رود تابوت فایز

بگو تا بر لب گورم بیاید

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته دگر شب شد که مشتاق حظورم کنم یاد از رفیق گشته دورم

دگر شب شد که مشتاق حضورم کنم یاد از رفیق کشته دورم


دگر شب شد که مشتاق حضورم

کنم یاد از رفیق گشته دورم

نسوزد هیچ عاشق مثل فایز

خمیر آسا گرفتار تنورم

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته سحر با باغبانی گفت بلبل، پس از مرگم تو باری کن تحمل

سحر با باغبانی گفت بلبل پس از مرگم تو باری کن تحمل


سحر با باغبانی گفت بلبل

پس از مرگم تو باری کن تحمل

ز برگ نسترن بهرم کفن کن 

بکن دفنم به زیر شاخه گل

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته فراموشی است رسم آدمیزاد

فراموشی است رسم آدمیزاد


نه یادم میکنی نه می روی یاد

به نیکی باد یادت ای پریزاد

عجب نبود کنی فایز فراموشی

فراموشی است رسم آدمیزاد

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته بیا جانا که دنیا را وفا نیست

یا جانا که دنیا را وفا نیست


بیا جانا که دنیا را وفا نیست

جای راحت در این محنت سرا نیست

در این ره هرچه فایز دیده بگشود

ز همراهان اثر جز نقش پا نیست

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته دلم تنگ و زمین تنگ، آسمان تنگ

عکس نوشته دلم تنگ و زمین تنگ، آسمان تنگ

عکس نوشته اشعار فایز دشتی


دلم تنگ و زمین تنگ، آسمان تنگ

غم دوری به جانم میکند جنگ

سر راهت نشیند فایز زار

که تا هر کس رسد بر او زند سنگ

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان