اگر دورم من از تو ای پریزاد

اگر دورم من از تو ای پریزاد

فراموشم مکن زنهار زنهار

همان عهدی که با تو بست فایز

وفادارم اگر هستی وفادار

***

نگارا سرسری چه، دلبری چه؟

محبت کردن و یاغیگری چه؟

خرامان می خرامی سوی فایز

سلامی میکنی و میگذری چه؟

***

دل پر حسرت و محنت نصیبم

تنم بیماره ناپیدا طبیبم

ندانم شرح دل را با که گویم

ز یاران دورم و این جا غریبم


۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

عکسنوشت دلی دارم، در آتش خانه کرده، میان شعله ها، کاشانه کرده

عکسنوشت دلی دارم در آتش خانه کرده، میان شعله ها کاشانه کرده


دلی دارم در آتش خانه کرده ، میان شعله‌ ها کاشانه کرده...

دلی دارم که از شوق وصالت ، وجودم را زِ غم ویرانه کرده...

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عسکنوشت منم سرگشته حیرانت ای دوست، کنم یکباره جان قربانت ای دوست

عسکنوشت منم سرگشته حیرانت ای دوست، کنم یکباره جان قربانت ای دوست


منم سرگشته حیرانت ای دوست
کنم یکباره جان قربانت ای دوست
خلیل آسا ز شوق وصل رویت
دهم سر بر سر پیمانت ای دوست

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته بگو تا دلبر حورم بیاید سفید و نازک و بورم بیاید

بگو تا دلبر حورم بیاید، سفید و نازک و بورم بیاید


بگو تا دلبر حورم بیاید

سفید و نازک و بورم بیاید

دمی که می رود تابوت فایز

بگو تا بر لب گورم بیاید

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته دگر شب شد که مشتاق حظورم کنم یاد از رفیق گشته دورم

دگر شب شد که مشتاق حضورم کنم یاد از رفیق کشته دورم


دگر شب شد که مشتاق حضورم

کنم یاد از رفیق گشته دورم

نسوزد هیچ عاشق مثل فایز

خمیر آسا گرفتار تنورم

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته سحر با باغبانی گفت بلبل، پس از مرگم تو باری کن تحمل

سحر با باغبانی گفت بلبل پس از مرگم تو باری کن تحمل


سحر با باغبانی گفت بلبل

پس از مرگم تو باری کن تحمل

ز برگ نسترن بهرم کفن کن 

بکن دفنم به زیر شاخه گل

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته فراموشی است رسم آدمیزاد

فراموشی است رسم آدمیزاد


نه یادم میکنی نه می روی یاد

به نیکی باد یادت ای پریزاد

عجب نبود کنی فایز فراموشی

فراموشی است رسم آدمیزاد

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

شروه برابر ماه تابانم نشسته


 

 

برابر ماه تابانم نشسته

بت غارتگر جانم نشسته

یقین بر عزم قتل فایز زار

نگار نا مسلمانم نشسته

شبی در بستر خود آرمیدم

به رویا جلوه حسن تو دیدم

چنان محو تماشای تو گشتم

که از هر دلربایی دل بریدم

چو یعقوب از غمت زار و حزینم

به حجر یوسفم اندوهگین ام

بنالم زار، محزون در فراغت

در این بیت الحزن تا کی نشینم

 

 

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

عکس نوشته دلم تنگ و زمین تنگ، آسمان تنگ

عکس نوشته دلم تنگ و زمین تنگ، آسمان تنگ

عکس نوشته اشعار فایز دشتی


دلم تنگ و زمین تنگ، آسمان تنگ

غم دوری به جانم میکند جنگ

سر راهت نشیند فایز زار

که تا هر کس رسد بر او زند سنگ

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

دلا دانم که تو نه بی وفایی تو جراحی به زخمم آشنایی



دلا دانم که تو نه بی وفایی
تو جراحی به زخمم آشنایی
طبیبی به خدا مثلت ندیدم
که هرگز نزد بیمارت نیایی
شتر از بار مینالد مو از دل
بنالیم هردومون منزل به منزل
شتر نالد که مو بارم گرونه
مو هم نالم که دور افتادم از دل
به دو چشمی که داری مو اسیرم
اگر تو مرده شوری مو بمیرم
چون غسلم دهی با آب کافور
دو چشمم روت کنم سیرت ببینم
دلم تنگ و زمین تنگ آسمون تنگ
۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

آهنگ منم سرگشته حیرانت ای دوست، کنم یکباره جان قربانت ای دوست




منم سرگشته حیرانت؛ ای دوست

کنم یک باره جان؛ قربانت، ای دوست…

خلیل آسا؛ زِ شوقِ وصلِ کویت

دهم سر؛ بر سرِ پیمانت، ای دوست

دلی دارم؛ در آتش، خانه کرده

میانِ شعله‌ ها؛ کاشانه کرده

دلی دارم؛ که از شوقِ وصالت

وجودم را زِ غم؛ ویرانه کرده

وجودم را زِ غم؛ ویرانه کرده

من؛ آن آواره ی بشکسته بالم

زِ هجرانت بُتا؛ رو بر زوالم

منم آن؛ مرغِ سرگردان وُ تنها

پریشان گشته شد؛ یک باره حالم!

سحر؛ سر بر سرِ سجاده کردم

دعایی؛ بهرِ آن دلداده کردم

زِ حسرت؛ ساغرِ چشمانم، ای دوست

ادامه مطلب ۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

شروه کدوم ناکس خبر داده به یارم - سیاه پوش اومده بالای مزارم

 

کدوم نامرد خبر داده به یارم
سیاه پوش اومده بالای مزارم
کدوم ناکس خبر داده به یارم
سیاه پوش اومده بالای مزارم
 
 

 
۳ نظر ۳ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان