خبر داری به من هجران چها کرد ...

دلا آخر فغانت بیشتر شد

غمت از صد هزاران بیشتر شد

نکردی گوش بر فایز که آخر

سر و کارت بنوک نیشتر شد


***

مکش، سراج مخمل فرش زینش

مکن بار دگر مخمل نشینش

همین ترسم که مخمل خار گردد

نشیند خار مخمل بر سرینش


***


خبر داری به من هجران چها کرد

دلم را ریش و جانم مبتلا کرد

ز مردم عشق تو پوشیده فایز

ولی شوق تو رازش برملا کرد

۴ نظر ۹ موافق ۰ مخالف

آهنگ ای دوست با صدای حسین کشتکار


  
لینک دریافت

(به سبک شروه)
به همراه متن شعر (شاعر مفتون)
ای دل .. ای دل ... ای دل ..ای دل
عزیزم..... گل روی تو را هر گه کنم یاد
آخ .. چو بلبل بر کشم از سینه فریاد
وای دل ... وای دل
عزیزم .... ز من مجنون ترین نادیده لیلی
آخ ..ز تو شیرین ترین نادیده فرهاد
آی رفیق گشته دورم دادای
ز عشقت نا صبورم دادای
ادامه مطلب ۴۲ نظر ۱۱ موافق ۱ مخالف

دلم از دست خوبان چاک چاک است

دلم تنگه چو ابروهم کشیده

رخم زرده چو کاه نم کشیده

خداوندا بفایز ده صبوری

به تنهایی سر و کارم کشیده

 

***

به مژگان خار چینم زین گذرگاه

که شاید بگذرانم در دل از این راه

به آب دیده نم پاشیده فایز

که گرد راه ننشیند بر آن ماه


***

 

دلم از دست خوبان چاک چاک است

تنم از ظلمشان اندوهناک است

چو فایز خورده باشید تیر غمزه

ز تیر طعنه ی دشمن چه باک است؟

 

۱ نظر ۹ موافق ۰ مخالف

ندانم کی فریب دلبرم داد

ندانم کی فریب دلبرم داد

که دلبر بی وفایی کرد بنیاد

ندانم راز خود را با که گویم

ز دست یار فایز داد و فریاد


***

گلم دیدم به سیر باغ می رفت

نشسته روی زین دلشاد میرفت

برای بردن بیچاره فایز

صد و پنجاه زن همراه می رفت


***

 

سر کوچه هوادار تو أم من

در این کوچه گرفتار تو أم من

اگر روزی هزار بارت بینم

هنوز مشتاق دیدار تو أم من

۱ نظر ۱۰ موافق ۰ مخالف

ز هجرش جان همی بسپردم آخر

نیامد دلبر من، مردم آخر

به یک پهلو دو خنجر خوردم آخر

نیامد دلبر یک رنگ فایز

ز هجرش جان همی بسپردم آخر


***

مگر یار آمده بر پشت بامم

که بوی جنت آید بر مشامم

فرود آ، گرچه فایز نیست قابل

بیا بنشین به پاس احترامم


***

 

مخوان مرغ سحر، ترسم که دلدار

شود از خواب ناز خویش بیدار

ز بال خود حجابی کن به رویش

که تا شبنم نریزد روی آن یار

۰ نظر ۹ موافق ۰ مخالف

شب تار است خدایا ماه بنما

دلا دیدی که دل از من بری شد

مشوش چون دو زلفان پری شد

نه فایز هر که بیند آن پری را

پری را هر که دید از دین بری شد


***

شب تار است خدایا ماه بنما

بیابانست، خدایا راه بنما

بت فایز چو قرص آفتابی

به زیر زلف پنهان کرده سیما


***

به رخ جا داده ای زلف سیه را

به کام عقرب افکندی تو مه را

که دیده عقرب جرار فایز

زند پهلوی ماه چهارده را؟

۰ نظر ۹ موافق ۰ مخالف

صنم صورت منور کردی امروز

صنم صورت منور کردی امروز

جوانان جمله کافر کردی امروز

بیا بوسی بده بر عاشق زار

که گویا حج اکبر کردی امروز


***

صنم با تو همان عهدی که کردم

خدا را با خدایی می پرستم

تو بیعت را شکستی یار فایز

ولی من نشکنم تا با تو هستم


***

 

گل از قلعه برون شد رو بخرمن

نمیدانم چه شکوه دارد از من

روی پیش فلک شکوه گزاری
که فایز رفت دیشب از بر من

۰ نظر ۸ موافق ۰ مخالف

گل روی ترا هر گه کنم یاد چو بلبل برکشم از سینه فریاد

گل روی ترا هر گه کنم یاد

چو بلبل برکشم از سینه فریاد

ز من مجنون تری کی دیده لیلی؟

ز تو شیرین تری نادیده فرهاد


***

گهی شد مسکنم در کنج لبهات

گهی در خانه ی زلف چلیپات

دل فایز گهی در کنج ابروت

گهی در نرگس چشمان شهلات


***

 

گلی دارم بدست کس نمیدم

خریدم گوهری را، پس نمیدم

به فایز گو که اقبال خودت بود
نشان هر کس و ناکس نمیدم

 

۱ نظر ۱۰ موافق ۰ مخالف

دلا از بیوفایان دست بردار

دلا از بیوفایان دست بردار

برو، با، باوفایان کن سروکار

که فایز از جفاهای زمانه

شده در دست مهرویان گرفتار


***

دلم تاراج روی گلرخان شد

بمیدان بتان چوگان زنان شد
علاج درد فایز را بفرما

ز هجر گلرخان قدّم کمان شد


***

 

دلا دیدی چه کردند خوبرویان؟

بریدند بی سبب آن عهد و پیمان
در اول قول دادند عهد بستند

در آخر بیوفائی کردن ایشان

 

۱ نظر ۹ موافق ۰ مخالف

چرا فایز از این غصه نمیرد

سرت نازم سر اندازت حریر است

لبت سلطان و دندانت وزیر است

اگر یک بوسه ای دادی بفایز

خراج ملک روم مال امیر است


***


سفیدی سینه دلبر مرا کشت
جگر بندم برید تا مهره پشت
چرا فایز از این غصه نمیرد
اشاره می کند هر دم بانگشت


***

 

رخ و زلف و لب و دندان جانان

گلست و سنبل است و لعل و مرجان
ز چشم و مژه و ابرویش فایز

حذر کن، ترک با تیر است و پیکان

۱ نظر ۸ موافق ۰ مخالف

نه یادم میکنی نه میروی یاد

نه یادم میکنی نه میروی یاد
بخیری باد یادت ای پریزاد
عجب نبود کنی فایز فراموش
فراموشی است رسم آدمی زاد


***


سرچشمه که آبم دادی ای ول
مثال رشته تابم دادی ای ول
نترسیدی ز فردای قیامت
به یک لحظه جوابم دادی ای ول


***

 

عجب ماهی بلند در آسمونه!
عحب شهزاده یی همسایمونه
اگر همسایه ها با ما بسازن
خدا داده مراد هر دوموونه

 

۰ نظر ۸ موافق ۰ مخالف

نگارا کاسه ی چشمم سرایت میان هر دو دیده جای پایت

به هنگام وداع آن لاله رخسار
ز نرگس ریخت بر گل ژاله بسیار
به گریه گفت فایز عهدت این بود؟
شکستی عهد و پیمانت را به یکبار


***


نه بلبل خواهد از بستان جدائی
نه گل دارد خیال بی وفائی
ولیکن گردش چرخ ستمگر
زند بر هم رسوم آشنایی


***


نگارا کاسه ی چشمم سرایت
میان هر دو دیده جای پایت
همین ترسم که غافل وانهی پا
نشیند خار مژگانم به پایت

۳ نظر ۱۱ موافق ۰ مخالف

خبر آمد که دشتستان بهاره زمین از خون فایز لاله زاره

خبر آمد که دشتستان بهاره
زمین از خون فایز لاله زاره
خبر بر دلبر زارش رسانید
که فایز یک تن و دشمن هزاره


***


قمر طلعت پری پیکر نگارم
شکر لب سرو قد سیمین عذارم
چو حوران بگذری بر چشم فایز
تو ای رعنا کسی زار و نزارم


***


قیامت قامت و قامت قیامت
قیامت کرده ای آن سرو قامت
مؤذن گر به بندد قامت ای یار
بقد قامت بماند تا قیامت

۶ نظر ۱۰ موافق ۰ مخالف

برابر ماه تابانم نشسته بت غارتگر جانم نشسته

برابر ماه تابانم نشسته
بت غارتگر جانم نشسته
یقین بر عزم قتل فایز زار
نگار نامسلمانم نشسته


***

بیا جانا که دنیا را وفا نیست
جای راحت در این محنت سرا نیست
در این ره هرچه فایز دیده بگشود
ز همراهان اثر جز نقش پا نیست

***

سحر گه ز آرزوی شوق دیدار
کشیدم دل بر بالین دیدار
ادب نگذاشت فایز بوسدش لب
همی بودم به زلفش چشم خونبار

 
۳ نظر ۱۰ موافق ۰ مخالف

انیس من به جز آه سحر نیست


انیس من به جز آه سحر نیست
غذای من به جز خون جگر نیست
خداوندا بسوزش تا بداند
که آه زار فایز بی اثر نیست


***


اگر ماهی به زیر ابر تا کی؟
مسلمانی بدین گیر تا کی؟
اگر دانی که فایز کشتنی هست
بکش ای بی مروت صبر تا کی!


***


برو عمو ندادی دخترت را
شنیدی حرف های همسرت را
سر پل صراط و روز محشر
بگیرد آه فایز دامنت را

۸ نظر ۱۳ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان