چهارشنبه ۲۴ شهریور ۹۵
بتا عشقت مرا واله نموده
دلم را داغ چون لاله نموده
ز هجران سینه بی چاره فایز
بر آتش همچو جواله نموده
***
بیا کز حد گذشت ایام دوری
کنم تا کی زمهجوری صبوری؟
اگر دوری تو از چشمان فایز
ولی با دل تو دایم در حضوری
***
بهشتی ای صنم دادی نشانم
مرا آواره کردی از مکانم
به فایز حوض کوثر وعده دادی
به یکباره زدی آتش به جانم