دلا دانم که تو نه بی وفایی تو جراحی به زخمم آشنایی



دلا دانم که تو نه بی وفایی
تو جراحی به زخمم آشنایی
طبیبی به خدا مثلت ندیدم
که هرگز نزد بیمارت نیایی
شتر از بار مینالد مو از دل
بنالیم هردومون منزل به منزل
شتر نالد که مو بارم گرونه
مو هم نالم که دور افتادم از دل
به دو چشمی که داری مو اسیرم
اگر تو مرده شوری مو بمیرم
چون غسلم دهی با آب کافور
دو چشمم روت کنم سیرت ببینم
دلم تنگ و زمین تنگ آسمون تنگ
۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

دلا از بیوفایان دست بردار

دلا از بیوفایان دست بردار

برو، با، باوفایان کن سروکار

که فایز از جفاهای زمانه

شده در دست مهرویان گرفتار


***

دلم تاراج روی گلرخان شد

بمیدان بتان چوگان زنان شد
علاج درد فایز را بفرما

ز هجر گلرخان قدّم کمان شد


***

 

دلا دیدی چه کردند خوبرویان؟

بریدند بی سبب آن عهد و پیمان
در اول قول دادند عهد بستند

در آخر بیوفائی کردن ایشان

 

۱ نظر ۹ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان