شنبه ۲۸ اسفند ۹۵
ندانم کی فریب دلبرم داد
که دلبر بی وفایی کرد بنیاد
ندانم راز خود را با که گویم
ز دست یار فایز داد و فریاد
***
گلم دیدم به سیر باغ می رفت
نشسته روی زین دلشاد میرفت
برای بردن بیچاره فایز
صد و پنجاه زن همراه می رفت
***
سر کوچه هوادار تو أم من
در این کوچه گرفتار تو أم من
اگر روزی هزار بارت بینم
هنوز مشتاق دیدار تو أم من