جمعه ۲۷ اسفند ۹۵
نیامد دلبر من، مردم آخر
به یک پهلو دو خنجر خوردم آخر
نیامد دلبر یک رنگ فایز
ز هجرش جان همی بسپردم آخر
***
مگر یار آمده بر پشت بامم
که بوی جنت آید بر مشامم
فرود آ، گرچه فایز نیست قابل
بیا بنشین به پاس احترامم
***
مخوان مرغ سحر، ترسم که دلدار
شود از خواب ناز خویش بیدار
ز بال خود حجابی کن به رویش
که تا شبنم نریزد روی آن یار