آهنگ منم سرگشته حیرانت ای دوست، کنم یکباره جان قربانت ای دوست




منم سرگشته حیرانت؛ ای دوست

کنم یک باره جان؛ قربانت، ای دوست…

خلیل آسا؛ زِ شوقِ وصلِ کویت

دهم سر؛ بر سرِ پیمانت، ای دوست

دلی دارم؛ در آتش، خانه کرده

میانِ شعله‌ ها؛ کاشانه کرده

دلی دارم؛ که از شوقِ وصالت

وجودم را زِ غم؛ ویرانه کرده

وجودم را زِ غم؛ ویرانه کرده

من؛ آن آواره ی بشکسته بالم

زِ هجرانت بُتا؛ رو بر زوالم

منم آن؛ مرغِ سرگردان وُ تنها

پریشان گشته شد؛ یک باره حالم!

سحر؛ سر بر سرِ سجاده کردم

دعایی؛ بهرِ آن دلداده کردم

زِ حسرت؛ ساغرِ چشمانم، ای دوست

لبالب یک سره؛ از باده کردم

دلا! تا کی اسیرِ یادِ یاری؟

زِ هجرِ یار؛ تا کی داغداری؟

بگو؛ تا کی زِ شوقِ روی لیلی، تو مجنونِ پریشانِ روزگاری؟!

پریشانم… پریشان روزگارم

من؛ آن سرگشته ی هجرِ نگارم

کنون عمریست؛ با امیدِ وصلت، درونِ سینه، آسایش ندارم!

زِ هجرت؛ روز وُ شب، فریاد دارم

زِ بیدادت؛ دلی ناشاد دارم

درونِ کوهسارِ سینه ی خود؛ هزاران کشته، چون فرهاد دارم!

چرا ای نازنینم؛ بی وفایی؟

دمادم با دلِ من، در جفایی؟

چرا آشفته کردی، روزگارم؟

عزیزم دارد این دل هم، خدایی…

عزیزم دارد این دل هم، خدایی…


۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
محمد حسین
۰۶ بهمن ۱۹:۵۱

سلااام

من خیلی دوست داشتم این آهنگ را

نمیدونستم از فائز دشتیه

سپاسگزارم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان